معنی زالو و چرک
حل جدول
تعبیر خواب
زالو عیالی است که مال دیگران خورد نه مال خود. اگر بیند که زالوی بسیار بر وی جمع شدند و خون او می مکیدند، دلیل است که به قدر آن خون از مال او نقصان شود و غمگین گردد. جابرمغربی گوید: اگر بیند که زالو بر اندام وی بود، لیکن اندامش را نمی مکید و گزندی نمی کرد، دلیل است که ازدشمن هیچ گزندی به وی نرسد. اگر بیند زالو درگلوی او شد، دلیل که دشمن درخانه او بود و به قدر مضرتی که از زالو به او رسیده از دشمن مضرت بیند. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
دیدن آن در خواب دشمن طماع است. اگر بیند زالو خون از اندام او می مکید، دلیل که دشمن بر او خیره گردد و بر قدر آن خون که خورده بود از مال او نقصان گردد. اگر زالو را از اندام خود جدا ساخت و بکشت، دلیل است بر دشمن ظفر یابد. - محمد بن سیرین
لغت نامه دهخدا
زالو. (اِخ) (چم...) از قرای کامفیروز فارس است. (مرآت البلدان ناصری ج 4 ص 261). و رجوع به چم شود.
زالو. (اِ) کرمی است که چون بر بدن چسبانند خون فاسد را بمکد. (برهان قاطع) (آنندراج). و رجوع به زلو، جلو، شلک، شلکا، شلوک، زلوک، زرو، دیوچه، علق و مکل شود.
زالو. (اِخ) دهی است جزء دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک. واقع در 74000گزی جنوب خاوری فرمهین و 5000گزی راه اراک به خمین. منطقه ٔ آن کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن 64 تن اند که بزبان فارسی تکلم میکنند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. این ده را زالوکه نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2). و رجوع به زالوکه شود.
زالو انداختن
زالو انداختن. [اَ ت َ] (مص مرکب) بمکیدن واداشتن زالو خون تن را.
چرک و پرک
چرک و پرک. [چ ِ ک ُ پ ِ] (اِ مرکب، از اتباع) چرک و چپول. چرک و شوخ. شوخ و کثافت. رجوع به چرک و «چرک و چپول » شود.
گویش مازندرانی
چرک فساد زخم
فرهنگ عمید
کرمی کوچک و سیاهرنگ که در آب زندگی میکند و با مکندههای روی بدنش خون جانوارن را میمکد، دیوچه، دیوک، شلوک، شلک، شلکاو جلو، خرستۀ دشتی،
فرهنگ معین
(اِ.) جانوری است آبزی از رده کرم های حلقوی که در دو سر بدن دارای بادکش هایی است که به وسیله آن ها خود را به حیوانات می چسباند و خون آنان را می مکد.
مترادف و متضاد زبان فارسی
شلوک، علق
فارسی به انگلیسی
Bloodsucker
فارسی به عربی
مستنزف
معادل ابجد
273